§ اگر کسی از توی ماشینش به تو فحش ناجور داد تا پیاده نشده و قد و قامتش را ندیده‌ای جوابش را نده.

§ اگر دختری را دیدی که خیلی خوش‌اندام بود پیش از هر چیز مطمئن شو که قهرمان تکواندو نباشد.

§ پیش از آنکه توی خیابان پس گردن دوستت بکوبی و فحش‌های رکیک به او بدهی مطمئن شو خودش است.

§ وقتی مهمان داری اول مطمئن شو ماهواره روی چه کانالی است بعد آن را روشن کن !

§ دختر همسایه که می‌گوید «تشریف میارین تو» شاید پدرش با تو کار دارد !

§ مستراحی که سنگش خیلی دور از در است و دراش هم قفل نمی‌شود خطرناک‌ترین جای دنیا است.

§ توی مستراحی و در که می‌زنند نباید بگویی «بفرمایید!».

§ اینکه صدای دوستت شبیه پدرش باشد طبیعی است پس تا مطمئن نشندی نگو «چطوری خره؟!»

§ دستت را که بالای آکواریوم می‌بری و ماهی‌ها بالا می‌آیند الزامن به این معنی نیست که تو را می‌شناسند یا دوستت دارند؛ بسیاری از ماهی‌ها گوشت‌خوارند!

§ بعد از سالیان که با رفیق‌ات توی رستوران قرار گذاشته‌ای اگر دختری دیدی که از در تو آمد یکهو نگو «جووون، عجب چیزی‌یه» چون شاید بیاید و سر میز شما بنشیند و رفیق‌ات که کبود شده معرفی‌اش کند «نامزدم!»

§ اگر دوست نابینایی داری توی خیابان که به او می‌رسی پیش از هر چیز به او بگو که مادرت همراه تو است.

§ همه‌ی ژل‌ها، ژل مو نیستند عزیزم!

§ با هر تیغی که توی حمام بود صورتت را اصلاح نکن.

§ وقتی با زنت لب ساحل قدم می‌زنی و زیرلب می‌خوانی «خوشگل زیاد پیدا می‌شه تو دنیا» باقی‌اش را هم بخوان گیج‌خان.




تاریخ: چهار شنبه 6 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab


ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 6 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab




تاریخ: چهار شنبه 6 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab


ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 6 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab




تاریخ: چهار شنبه 6 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab

 



ادامه مطلب...
تاریخ: چهار شنبه 6 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab

لعنت به مستراحی که برچسب قرمز و آبی شیرش برعکس خورده باشد

لعنت به مستراحی که سوسک ها بدون اطلاع و هماهنگی سرشان را از چاه بیرون بیاورند

لعنت به مستراحی که مرکز کانونی تحدّب کاسه اش روی صورت آدم باشد

لعنت به مستراحی که قبل از نشستن کسی درش را بزند

لعنت به مستراحی که آبش قطع باشد و آفتابه اش خالی

لعنت به مستراحی که صدا را 56 مرتبه اکو کند

لعنت به مستراحی که شیلنگش از هفت جا سوراخ شده باشد

لعنت به مستراحی که سر شیلنگش همیشه توی چاهش افتاده باشد

لعنت به مستراحی که فاصله کاسه اش از دیوار پشتی فقط یک سانت باشد

لعنت به مستراحی که فشار شیر آبش مثل شیر سماور است

لعنت به مستراحی که بدون آن، بنی بشر هیچ چی نیست




تاریخ: چهار شنبه 6 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab

 



ادامه مطلب...
تاریخ: دو شنبه 4 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab
 

 



ادامه مطلب...
تاریخ: دو شنبه 4 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab
 
 

تصور کنید در حال کار با لپ‌تاپتان هستید و تلفن همراه‌تان زنگ می‌خورد. مجبورید دست از کار با کامپیوتر بکشید و با تلفن‌تان صحبت کنید.
اما احتمالا خبر ندارید که در ویندوز7 می‌توانید به جای این کار با کامپیوترتان به تلفن‌ها پاسخ دهید!

برای این کار شما تنها نیاز به یک رایانه دارید که دارای بلوتوث باشد.
با انجام تنظیمات کوچکی در ویندوز 7 می‌توانید از میکروفون و اسپیکر لپ‌تاپتان (یا کامپیوتر شخصی) به جای هندسفری موبایل استفاده کنید.
در این حالت گوشی شما زنگ میخورد و همان طور که در حال کار با کامپیوتر هستید و بدون اینکه دست به تلفن همراهتان بزنید با استفاده از رایانه‌تان به تماس‌ها پاسخ می‌دهید و با دوستانتان صحبت می‌کنید. تلفن همراه‌تان هم میتونه 10ها متر دورتر از رایانه‌تان باشد …

در این حالت صدای طرف مقابل، از اسپیکر‌های رایانه و صدای شما هم از طریق میکروفون لپ‌تاپتان به گوش طرف مقابل می‌رسد.
برای این کار مراحل زیر را به ترتیب دنبال کنید:

- بلوتوث تلفن همراه و کامپیوترتان را روشن کنید.
- در کادر جستجوی منوی Start ویندوز 7 ، کلمه Bluetooth را تایپ کرده و آیکون آن را اجرا کنید.
- بر روی Add Device کلیک کنید. منتظر بمانید تا بلوتوث رایانه گوشی شما را پیدا کند.
- مراحل را جهت نصب ادامه دهید و پیام های دریافت شده در رایانه و تلفن همراه را تایید کنید.
خوب حالا همه چی آماده است.
بر روی آیکونی که مربوط به گوشی شماست دو بار کلیک کنید.
خوب کار تمام است.

از همین بخش میتوانید:
1-با کلیک بر روی اولین دکمه Connect میتونید از GPRS روی گوشی‌تان بر روی کامپیوتر استفاده کنید. (مناسب برای نوت‌بوک‌ها - در این صورت حتی در سفر هم میتونید از اینترنت در لپ‌تتان استفاده کنید و مثلا در جی‌تاک آنلاین باشید)

2- با تایپ هر شماره‌ای در کامپیوتر و فشردن دکمه Call میتونید تماس بگیرید.

3- با کلیک بر روی سومین دکمه میتوانید، یک موزیک را در تلفن همراه‌تان پخش کنید و صدای آن، به جای پخش از گوشی، از اسپیکر رایانه‌تان پخش خواهد شد!

4- و بالاخره با کلیک بر روی آخرین دکمه اسپیکر و میکروفون رایانه ‌تان تبدیل به یک هندسفری بلوتوث میشه که به صورت اتوماتیک پس از اولین زنگ به گوشی، ارتباط تلفنی برقرار شده و می توانید با دوستان از طریق میکروفون کامپیوتر صحبت کنید و صدای دوستتان را هم از اسپیکر رایانه بشنوید. استفاده از این قابلیت خصوصا در نوت‌بوک‌ها و نت‌بوک‌ها به دلیل همراه داشتن میکروفن و اسپیکر داخلی شدیدا توصیه میشود و میتوانید به آسانی همچنان که به کار با رایانه شخصی تان مشغول هستید به تماس های تلفنی هم پاسخ دهید.

همچنین در بخش پایین همین پنجره می‌توانید از طریق بلوتوث به محتویات تلفن همراه خود دسترسی پیدا کنید – از اطلاعات نسخه پشتیبان بگیرید و یا فایلی را به تلفن‌همراه‌تان انتقال دهید.






تاریخ: یک شنبه 3 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab

مربی و بازیکن اسبق پرسپولیس؟

1-علی پروین

2-علی شهین

3-علی مهین

4-علی دمبه .

************************

کشتی گیر گردن کلفت ایران؟

.

1-عباس جدیدی

2-عباس قدیمی

3-عباس نیو

4-عباس آب تودیت.

***********************

باشگاه انگلیسی؟

.

1- میدلزبرو

2- میدلز بیا

3- میدلز بودی حالا

4- میدلز پا شو برو گمشو.

***************************

مهاجم سابق منچستر؟

.

1- اندی کول

2- اندی سر شانه

3- اندی پشت بازو

4- اندی مرسی هیکل



 




تاریخ: یک شنبه 3 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab


ادامه مطلب...
تاریخ: یک شنبه 3 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab

۱-محمد رضا گلزار………………………….کلوب زیبایی

۲-بهرام رادان…………………………………..کافی شاپ

 ۳-پرویز پرستویی………………………کارمند دادگستری

 ۴-پژمان بازغی……………………..فوش اقساطی خودرو

 ۵-رضا صادقی…………………………………کافی شاپ



ادامه مطلب...
تاریخ: یک شنبه 3 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab


ادامه مطلب...
تاریخ: یک شنبه 3 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab

: روزهای تعطیل مثل بقیه روزها ساعتتون رو كوك كنین تا همه از خواب بپرن! این روش برای افرادی كه غیر از سادیسم، رگه‌هایی از مازوخیسم هم دارن پیشنهاد میشه


۲: سر چهارراه وقتی چراغ سبز شد دستتون رو روی بوق بذارین تا جلویی‌ها زودتر راه بیفتن

۳: وقتی می‌خواین برین دست به آب، با صدای بلند به اطلاع همه برسونین

۴: وقتی از كسی آدرسی رو میپرسین بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوی چشمش از یه نفر دیگه بپرسید: روزهای تعطیل مثل بقیه روزها ساعتتون رو كوك كنین تا همه از خواب بپرن! این روش برای افرادی كه غیر از سادیسم، رگه‌هایی از مازوخیسم هم دارن پیشنهاد میشه

 


۲: سر چهارراه وقتی چراغ سبز شد دستتون رو روی بوق بذارین تا جلویی‌ها زودتر راه بیفتن

۳: وقتی می‌خواین برین دست به آب، با صدای بلند به اطلاع همه برسونین

۴: وقتی از كسی آدرسی رو میپرسین بلافاصله بعد از جواب دادنش جلوی چشمش از یه نفر دیگه بپرسین

۵: كرایه تاكسی رو بعد از پیاده شدن و گشتن تمام جیبهاتون، به صورت اسكناس هزاری پرداخت كنین

 

۶: همسرتون رو با اسم همسر قبلیتون صدا بزنین

۷: جدول نیمه تمام دوستتون رو حل كنین

۸: توی اتوبان و جاده روی لاین منتهی الیه سمت چپ با سرعت ۵۰ كیلومتر در ساعت حركت كنین

۹: وقتی عده زیادی مشغول تماشای تلویزیون هستن مرتب كانال رو عوض كنین

۱۰: از بستنی فروشی بخواین كه اسم ۵۴ نوع از بستنیها رو براتون بگه

۱۱: در یك جمع، سوپ یا چایی رو با هورت كشیدن نوش جان كنین

۱۲: به كسی كه دندون مصنوعی داره بلال تعارف كنین

۱۳: وقتی از آسانسور پیاده میشین دكمه‌های تمام طبقات رو بزنین و محل رو ترك كنین

۱۴: وقتی با بچه‌ها بازی فكری می‌كنین سعی كنین از اونها ببرین

۱۵: موقع ناهار توی یك جمع، جزئیات تهوع و ﴿گلاب به روتون﴾ استفراغی كه چند روز پیش داشتین رو با آب و تاب تعریف كنین

۱۶: ایده‌های دیگران رو به اسم خودتون به كار ببرین

۱۷: بوتیك چی رو وادار كنین شونصد رنگ و نوع مختلف پیراهنهاش رو باز كنه و نشونتون بده و بعد بگین هیچكدوم جالب نیست و سریع خارج بشین

۱۸: شمعهای كیك تولد دیگران رو فوت كنین

۱۹: اگه سر دوستتون طاسه مرتب از آرایشگرتون تعریف كنین

۲۰: وقتی كسی لباس تازه می‌خره بهش بگین خیلی گرون خریده و سرش كلاه رفته

۲۱: صابون رو همیشه كف وان حمام جا بذارین

۲۲: روی ماشینتون بوقهای شیپوری نصب كنین

۲۳: وقتی دوستتون رو بعد از یه مدت طولانی می‌بینین بگین چقدر پیر شده

۲۴: وقتی كسی در یك جمع جوك تعریف می‌كنه بلافاصله بگین خیلی قدیمی بود

۲۵: چاقی و شكم بزرگ دوستتون رو مرتب بهش یادآوری كنین

۲۶: بادكنك بچه ها‌رو بتركونین

۲۷: مرتب اشتباهات لغوی و گرامری دیگران هنگام صحبت رو گوشزد كنین و بخندین

۲۸: وقتی دوستتون موهای سرش رو كوتاه می‌كنه بهش بگین كه موی بلند بیشتر بهش میاد

۲۹: بچه جیغ جیغوی خودتون رو به سینما ببرین

۳۰: كلید آپارتمان طبقه ۱۳ تون رو توی ماشین جا بذارین و وقتی به در آپارتمان رسیدین یادتون بیاد! ﴿این روش هم جنبه هایی از مازوخیسم در بر داره

۳۱: ایمیل‌های فورواردی دوستتون رو همیشه برای خودش فوروارد كنین

۳۲: توی كنسرتهای موسیقی بزرگ و هنری، بی موقع دست بزنین

۳۳: هر جایی كه می تونین، آدامس جویده شده تون رو جا بذارین! ﴿توی دستكش یا كفش دوستتون بهتره

۳۴: حبه قند نیمه جویده و خیستون رو دوباره توی قنددون بذارین

۳۵: نصف شبها با صدای بلند توی خواب حرف بزنین

۳۶: دوستتون كه پاش توی گچه رو به فوتبال بازی كردن دعوت كنین

۳۷: عكسهای عروسی دوستتون رو با دستهای چرب تماشا كنین

۳۸: پیچهای كوك گیتار دوستتون رو كه ۵ دقیقه دیگه اجرای برنامه داره حداقل ۲۷۰ درجه در جهات مختلف بچرخونین

۳۹: با یه پیتزا فروشی تماس بگیرین و شماره تلفن پیتزا فروشی روبروییش كه اونطرف خیابونه رو بپرسین

۴۰: شیشه های سس گوجه‌فرنگی و هات سس فلفل رو عوض كنین

۴۱: موقع عكس رسمی انداختن برای هر كس جلوتونه شاخ بذارین

۴۲: توی ظرفهای آجیل برای مهموناتون فقط پسته‌ها و فندقهای دهان بسته بذارین

۴۳: شونصد بار به دستگاه پیغام گیر تلفن دوستتون زنگ بزنین و داستان خاله سوسكه رو تعریف كنین

۴۴: توی روزهای بارونی با ماشینتون با سرعت از وسط آبهای جمع شده رد بشین

۴۵: توی جای كارت دستگاههای عابر بانك چوب كبریت فرو كنین

۴۶: جای برچسبهای قرمز و آبی شیرهای آب توالت هتل‌ها رو عوض كنین

۴۷: یكی از پایه‌های صندلی معلم یا استادتون رو لق كنین

۴۸: توی مهمونی‌ها مرتب از بچه چهار ساله تون بخواین كه هر چی شعر بلده بخونه

۴۹: چراغ توالتی كه مشتری داره و كلید چراغش بیرونه رو خاموش كنین

۵۰: ورقهای جزوه ۳۰۰ صفحه‌ای دوستتون كه ازش گرفتین زیراكس كنین رو قاطی‌پاتی بذارین، یه بر هم بزنین، بعد بهش پس بدین




تاریخ: یک شنبه 3 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab
 
 

با پیشرفت تکنولوژی جایگزین‏های متعددی برای CD جهت ذخیره اطلاعات به وجود آمده است. شاید به همین دلیل هم است که حفظ و نگه داری از CDها چندان جدی گرفته نمی‏شود. اما چه بخواهیم و چه نخواهیم روزانه با آن‏ها سر و کار داریم و هنوز زمان زیادی تا فراموشی آنها باقی مانده است. در نتیجه همچنان سالم نگه داشتن آنها اهمیت زیادی دارد. در این ترفند قصد داریم به معرفی 10 راهکار در جهت افزایش طول عمر CDها بپردازیم.

 

1- CD را با DVD-ROM اجرا نکنید؛ این کار به این علت است که سرعت چرخش DVD-ROM بسیار بیشتر از CD-ROM است و این کار باعث خش‏دار شدن CD خواهد شد.
2- CDها را از پشت روی هم قرار دهید؛ اگر CDها را از طرف قابل استفاده روی هم قرار دهید به علت شیشه‏ای بودن سطح، به سرعت خش‏دار خواهد شد.
3- از پاک کردن CD با لباس و حوله خودداری کنید؛ پاک کردن CDها با منسوجات به شدت باعث کاهش عمر CDها خواهد شد. برای تمیز کردن CD‏ها از دستمال کاغذی بدون کرک و یا سایر دستمال‏های نرم استفاده کنید.
4- از نوشتن با ماژیک‏های غیر استاندارد روی CDها خودداری کنید؛ ماژیک‏های غیر استاندارد به تدریج در بافت CD فرو رفته و باعث استهلاک سریع CD خواهد شد.
5- از تماس مکرر دست‏ها با CDها خودداری کنید؛ شیارهای دست و کثیفی‏های سطح دست در تماس با سطح CD باعث تخریب سطح شیشه‏ای آن خواهد شد.
6- از قرار دادن CDها در هوای آزاد و کیف‏های نامرغوب خودداری کنید؛ این کار خیلی زود CD را نابود می‏کند.
7- بلافاصله بعد از اتمام کار با CD، آن را از CD-ROM خارج کنید؛ در صورتی که CD در CD-ROM باقی بماند در هر بار ورود به My Computer یا هنگام خاموش و روشن کردن سیستم، محتوای CD بازخوانی خواهد شد.
8- از زدن برچسب به جای نوشتن روی پشت CD خودداری کنید ؛ با اینکار CD-ROM برای خواندن CD تعداد دور بیشتری را می‏زند و خود به خود CD مستهلک خواهد شد.
9- از دستگاه‏های خش‏گیر و پمادهای خش‏گیر حدالامکان استفاده نکنید؛ در صورتی که خش‏هایی کوچک و کم روی CDها مشاهده کردید، استفاده از ابزارآلات مذکور به هیچ‏وجه برطرف کننده نیست و ضمن برداشت کردن یک لایه از روی CD، خش‏های جدیدی نیز روی CD وارد خواهد کرد.
10- از تهیه CD‏های رنگی و نامرغوب ارزان قیمت با مارک‏های ناشناس خودداری کنید؛ CDهای رنگی به دلیل ساختار غیر استاندارد خود عمر کوتاهی دارند.همچنین CDهای ارزان نامرغوب حتی با رعایت 9 شرط بالا باز هم عمر کوتاهی خواهند داشت.






تاریخ: یک شنبه 3 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab

روزی روزگاری گرگی بود لاغر و استخونی و به قول خودمون مردنی، آخه بیچاره تو جنگلی زندگی می کرد که پر از سگ های شکاری بود . سگهایی که خیلی خوب از اموال صاحباشون حفاظت میکردند، حتی خیلی خوب از اموالی که مال صاحباشون هم نبود حفاظت میکردند. اینجوری بود که هیچ غذایی گیر گرگ بیچاره و بدبخت نمی اومد، نه پرنده ای، نه چرنده ای، نه خزنده ای، نه رونده ای، نه ...

 

یه روز که گرگه توی جنگل نشسته بود و از فرط بیکاری به صدای قار و قور شکمش گوش میداد و احتمالا به این دور و زمونه ناسازگار (توی دلش البته) فحش و ناسزا میگفت، وسط جنگل یه سگ چاق و تپل مپل رو دید. یه لحظه پیش خودش فکر کرد: خوبه برم رمز موفقیتش رو بپرسم.

 

آروم آروم به طرف سگه حرکت کرد و سر حرف رو باهاش باز کرد ( و البته این نکته رو هم باید بگم که سگه و گرگه هر دوشون پسر بودند پس هیچ نکته منکراتی در اینجا وجود نداره.)

 

خلاصه گرگه یه جوری سر حرف رو با سگه باز کرد. احتمالا اولش یه کم در مورد وضع هوا صحبت کردند و بعد هم از مشکلات سیاسی و اقتصادی جامعه و خلاصه بحث رو به اونجایی رسوند که بتونه ازش بپرسه: تو چطوری اینقدر تپل شدی ولی من از لاغری پوست شکمم داره به کمرم میچسبه؟

 

سگه بادی به غب غب انداخت و گفت: خوب تو هم میتونی مثل من باشی، کاری نداره، بیا با من بریم مزرعه ما، خودم پارتیت میشم تا صاحبم استخدامت کنه، اونوقت سیل غذاست که برات سرازیر میشه.

 

 گرگه هم تا اسم استخدام و اشتغال تمام وقت و حق خوراک و مسکن و عائله مندی و بیمه رو شنید آب از لک و لوچش راه افتاد و به دنبال سگه به راه افتاد. سگه از جلو و گرگه از عقب. همینطور که میرفتن یه دفعه چشم گرگه افتاد به پشت کله سگه، دید که یه کم از مو های گردن سگه ریخته.

 

 گفت: دادا پس کلت چی شده، نکنه کچلی گرفته باشی ما هم وا بگیریم ( وا چقدر گرگه زود پسر خاله شد.) سگه گفت: درست صحبت کن، درست صحبت کن، مواظب درست صحبت کردنت باش، هیچی نشده به تو هم هیچ ربطی نداره. حالا از گرگه اصرار و از سگه انکار. آخرش سگه به حرف اومد و گفت این اثر قلاده است. گرگه گفت قلاده دیگه چه صیغه ایه ؟

 

گفت: روزها اون رو دور گردنمون میبندند ولی شبها بازش میکنن و ما می میتونیم هرجا خواستیم بریم.

گرگه گفت: یعنی شما آزاد نیستید که هر جایی که دوست دارین برین؟

سگه گفت: چرا ............ هان.......... یه جورایی نه.

 

گرگه هم از همونجا مسیرش رو 180 درجه تغییر داد و برگشت طرف جنگل و گفت اون شکم سیر و تپل ارزونی خودتون، من که نخواستم و بعد هم دمش رو گذاشت رو کولش و برگشت توی جنگل.

 

خوب حالا نتیجه های اخلاقی این قصه: 

 

1-کسانی که آزاد زندگی کردند هرگز زیر بار ظلم و بند نمیرن.

 

2- گاهی به دست آوردن رفاه بیشتر اونقدر ارزش نداره که باعث بشه آزادیهات رو از دست بدی.

 

3- خیلی ها هستند که برای اینکه شکمشون رو پر کنن آزادیشون رو میفروشن.

 

4- آخه از کی تا حالا گرگ به خودش جرئت داده که بیاد راست راست با سگ حرف بزنه؟

 

5- اصلا سگه اون وقت روز توی جنگل چی کار میکرده؟

 

6- به نظر شما اگر گرگه حرفهای سگه رو گوش میداد و باهاش به مزرعه میرفت، صاحب سگه تا چشمش به گرگه می افتاد، تفنگ رو بر نمیداشت و دخل گرگه رو نمی آورد؟

 





 




تاریخ: یک شنبه 3 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab
 
 

یک روز کارمند پستی که به نامه هایی که آدرس نامعلوم دارند رسیدگی می کرد متوجه نامه ای شد که روی پاکت آن با خطی لرزان نوشته شده بود نامه ای به خدا !

با خودش فکر کرد بهتر است نامه را باز کرده و بخواند.در نامه این طور نوشته شده بود:
خدای عزیزم بیوه زنی هشتادوسه ساله هستم که زندگی ام با حقوق نا چیز باز نشستگی می گذرد. دیروز یک نفر کیف مرا که صد دلار در آن بود دزدید.

این تمام پولی بود که تا پایان ماه باید خرج می کردم. یکشنبه هفته دیگر عید است و من دو نفر از دوستانم را برای شام دعوت کرده ام، اما بدون آن پول چیزی نمی توانم بخرم. هیچ کس را هم ندارم تا از او پول قرض بگیرم . تو ای خدای مهربان تنها امید من هستی به من کمک کن …

کارمند اداره پست خیلی تحت تاثیر قرار گرفت و نامه را به سایر همکارانش نشان داد. نتیجه این شد که همه آنها جیب خود را جستجو کردند و هر کدام چند دلاری روی میز گذاشتند. در پایان نودوشش دلار جمع شد و برای پیرزن فرستادند …

همه کارمندان اداره پست از اینکه توانسته بودند کار خوبی انجام دهند خوشحال بودند. عید به پایان رسید و چند روزی از این ماجرا گذشت، تا این که نامه دیگری از آن پیرزن به اداره پست رسید که روی آن نوشته شده بود: نامه ای به خدا!

همه کارمندان جمع شدند تا نامه را باز کرده و بخوانند. مضمون نامه چنین بود :

خدای عزیزم، چگونه می توانم از کاری که برایم انجام دادی تشکر کنم. با لطف تو توانستم شامی عالی برای دوستانم مهیا کرده و روز خوبی را با هم بگذرانیم. من به آنها گفتم که چه هدیه خوبی برایم فرستادی … البته چهار دلار آن کم بود که مطمئنم کارمندان اداره پست آن را برداشته اند!!…






تاریخ: یک شنبه 3 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab

روزی مردی به سفر میرود و به محض ورود به اتاق هتل ، متوجه میشود که هتل به کامپیوتر مجهز است . تصمیم میگیرد به همسرش ایمیل بزند . نامه را مینویسد اما در تایپ ادرس دچار اشتباه میشود و بدون اینکه متوجه شود نامه را میفرستد . در این ضمن در گوشه ای دیگر از این کره خاکی ، زنی که تازه از مراسم خاک سپاری همسرش به خانه باز گشته بود با این فکر که شاید تسلیتی از دوستان یا اشنایان داشته باشه به سراغ کامپیوتر میرود تا ایمیل های خود را چک کند . اما پس از خواندن اولین نامه غش میکند و بر زمین می افتد . پسر او با هول و هراس به سمت اتاق مادرش میرود و مادرش را بر نقش زمین میبیند و در همان حال چشمش به صفحه مانیتور می افتد:
گیرنده : همسر عزیزم
موضوع : من رسیدم
میدونم که از گرفتن این نامه حسابی غافلگیر شدی . راستش انها اینجا کامپیوتر دارند و هر کس به اینجا میاد میتونه برای عزیزانش نامه بفرسته . من همین الان رسیدم و همه چیز را چک کردم . همه چیز برای ورود تو رو به راهه . فردا میبینمت . امیدوارم سفر تو هم مثل سفر من بی خطر باشه . وای که چه قدر اینجا گرمه !!!
 




تاریخ: یک شنبه 3 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab
 
 

بابی به مامانش گفت، من واسه تولدم دوچرخه می خوام. بابی پسر خیلی شری بود. همیشه اذیت می کرد. مامانش بهش گفت آیا حقته که این دوچرخه رو برات بگیریم واسه تولدت؟
بابی گفت، آره. مامانش بهش گفت، برو تو اتاق خودت و یه نامه برای خدا بنویس و ازش بخواه به خاطر کارای خوبی که انجام دادی بهت یه دوچرخه بده.
 
نامه شماره یک
سلام خدای عزیز
اسم من بابی هست. من یک پسر خیلی خوبی بودم و حالا ازت می خوام که یه دوچرخه بهم بدی.
دوستار تو
بابی
 
بابی کمی فکر کرد و دید که این نامه چون دروغه کارساز نیست و دوچرخه ای گیرش نمی یاد. برا همین نامه رو پاره کرد و نامه دیگری نوشت.

 


نامه شماره دو
سلام خدا
اسم من بابیه و من همیشه سعی کردم که پسر خوبی باشم. لطفاً واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده.
بابی
 
اما بابی یه کمی فکر کرد و دید که این نامه هم جواب نمی ده واسه همین پارش کرد.
 
نامه شماره سه
سلام خدا
اسم من بابی هست. درسته که من بچه خوبی نبودم ولی اگه واسه تولدم یه دوچرخه بهم بدی قول می دم که بچه خوبی باشم.
بابی
 
بابی کمی فکر کرد و با خودش گفت که شاید این نامه هم جواب نده. واسه همین پارش کرد. تو فکر فرو رفت. رفت به مامانش گفت که می خوام برم کلیسا. مامانش دید که کلکش کار ساز بوده، بهش گفت خوب برو ولی قبل از شام خونه باش.
بابی رفت کلیسا. یکمی نشست وقتی دید هیچ کسی اونجا نیست، پرید و مجسمه مادر مقدس رو کش رفت ( دزدید ) و از کلیسا فرار کرد.
بعدش مستقیم رفت تو اتاقش و نامه جدیدش رو نوشت.
 
نامه شماره چهار
سلام خدا
مامانت پیش منه. اگه می خواییش واسه تولدم یه دوچرخه بهم بده.
بابی






تاریخ: یک شنبه 3 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab
● اسپانیا
▪ آزلگرونا ...................... باشگاه بارسلونا
▪ کهکشانی‌ها، اشباح .............. باشگاه رئال‌مادرید
▪ شیرها ...................... باشگاه آتلتیک بیلبائو
▪ پرنده‌های عاشق ......... باشگاه اسپانیول
▪ خفاش‌ها ................... باشگاه کاستلون
▪ پسران ماتریس ........... باشگاه آتلتیکو مادرید
▪ آشوبگران ................... تیم ملی فوتبال اسپانیا
 
● انگلستان
▪ گربه‌های سیاه ................. ساندرند
▪ بدذات‌ها ......................... آستون ویلا
▪ کنار رودی‌ها .................... بلکبرن روورز
▪ آواره‌ها ........................... بولتون واندررز
▪ دلاوران ........................... چارلتون آتلتیک
▪ بازنشسته‌ها .................... چلسی
▪ آب‌نبات‌سازها .................... اورتون
▪ کلبه‌نشین‌ها .................... فولهام
▪ قرمزها ............................ لیورپول، تاتینگهام فارست
▪ آبی‌های آسمانی .............. منچسترسیتی
▪ بورو ................................. میدلزبورو
▪ سیاه و سفیدها، زاغ‌ها ........ نیوکاسل
▪ سفیدهای زنبقی ................ تاتنهام هانسپرز
▪ توپچی‌های لندن ................. آرسنال
▪ زنبورهای سرخ ................... واتفورد
▪ چکش‌ها ........................... وستهام یونایتد
▪ بیسکویت‌سازها .................. ریدینگ
▪ بچه‌های تخس .................... بارنزلی
▪ آبی‌ها ............................... بیرمنگام سیتی
▪ پرنده‌های آبی ...................... کاردیف سیتی
▪ عقاب‌ها .............................. کریستال پالاس
▪ ببرها .................................. هال سیتی
▪ تراکتورسازان ........................ ایپسویچ
▪ سفیدها .............................. لیدزیونایتد
▪ روباه‌ها ................................ لستر سیتی
▪ کلاه‌دوزها ............................. لوتون تاون
▪ قناری‌ها ............................... نورویچ سیتی
▪ جغدها ................................. شفیلد ونزدی
▪ پرهیزکاران ............................ ساوتهمپتون
▪ کوزه‌گران .............................. استوک سیتی
▪ گرگ‌ها ................................ ولورهمپتون
▪ نارنجی‌پوشان ........................ بلکبرن
▪ خروس‌جنگی‌ها ..................... برادفورد سیتی
▪ زنبورها ................................. برنت فورد
▪ سینه‌سرخ‌ها ......................... بریستول سیتی
▪ ارواح .................................... چسترفیلد
▪ وابکینگ‌ها ............................. دونکاستر
▪ شیرها .................................. میلوال
▪ سگ‌های شکاری ................... هادرز فیلد تاون
▪ پینه‌دوزها .............................. نورئهمپتون
▪ آسیابان‌ها ............................. روترهام یونایتد
▪ قوها .................................... سوانسی سیتی
▪ تبعیدشدگان .......................... مچسترسیتی
▪ دزدان دریائی .......................... بریستول روورز
▪ دریانوردان .............................. گریمس تاون
▪ گاوهای نر ............................. هرفورد یونایتد
▪ بچه‌های شرور ........................ لینکلن سیتی
▪ اژدهای قرمز .......................... رکسهام
▪ شیاطین سرخ ....................... منچستریونایتد
 
● آلمان
▪ اف.ث.هالیوود ............. بایرن‌مونیخ‌
▪ کره‌اسب‌ها ............... بروسیا دورتموند
▪ شیاطین سرخ ........... کایزرسلاترن
▪ بزها ........................ اف. ث. کلن
▪ شیرها ..................... مونیخ ۱۸۶۰
▪ معدنچی‌ها ................ شالکه ۰۴
 
● فرانسه
▪ خروس‌ها .................. تیم ملی فوتبال فرانسه
▪ قناری‌ها ................... باشگاه نانت
▪ شیرها ..................... باشگاه لیون
▪ پسرها ..................... باشگاه مارسی
▪ شاهزاده‌ها ............... باشگاه موناکو
▪ عقاب‌ها ................... باشگاه نیس
▪ لک‌لک‌ها .................. باشگاه استراسبورگ
 

● هلند
▪ پسران خوب ................ باشگاه آژاکس آمستردام
▪ موش‌های صحرائی ....... باشگاه بره‌دا
▪ کشاورزان با کلاس ........ باشگاه گراف شاپ
▪ نارنجی‌پوشان ............... تیم ملی فوتبال هلند
 
● پرتغال
▪ عقاب‌ها ...................... باشگاه بنفیکا لیسیون
▪ اژدهاها ...................... باشگاه پورتو
▪ شیرها ........................ باشگاه اسپورتینگ لیسیون
 
● رومانی
▪ گرگ‌های قرمز ............... دینامو بخارست
▪ آسمان پرستاره ............. باشگاه استوا بخارست
▪ ۳ رنگی‌ها ..................... تیم ملی فوتبال رومانی
 
● ترکیه
▪ عقاب‌های سیاه .............. باشگاه بشیکتاش
▪ قناری‌ها ........................ باشگاه فنر باغچه
▪ شیرها .......................... باشگاه گالاتاسرای
 

● سوئد
▪ فرشته‌ها ................................. باشگاه گوتبرگ
● دانمارک
▪ دینامیت ................................... تیم ملی فوتبال دانمارک
 
● اسکاتلند
▪ خرس‌های پشمالو ....................... باشگاه گلاسکو رنجرز
▪ ارتش عصبانی ............................ تیم ملی فوتبال بلژیک
▪ گورخرها .................................... باشگاه شارلروا
 
● اتریش
▪ بنفشه‌ها .................................... باشگاه آستریاوین
 
● کرواسی
▪ شیرهای آبی ................................ دینامو زاگرب
 
● صربستان
▪ پسران خشمگین ........................... تیم ملی فوتبال صربستان
 
● ایتالیا
▪ لاجوردی‌پوشان ................................ تیم ملی فوتبال ایتالیا
▪ بانوی پیر ........................................ باشگاه یوونتوس
▪ پرستوها ......................................... باشگاه بره‌شا
▪ جزیره‌نشینان ................................... باشگاه کالیاری
▪ بنفشه‌ها ........................................ باشگاه فیورنتینا
▪ افعی‌ها .......................................... باشگاه اینتر
▪ عقاب‌ها .......................................... باشگاه لاتزیو
▪ شیاطین سرخ و مشکی ..................... باشگاه میلان
▪ زرافه‌ها ........................................... باشگاه پروجا
▪ گاوهای نر ........................................ باشگاه تورینو
▪ گرگ‌ها ............................................ باشگاه رم
▪ الاغ‌های پرنده ................................... باشگاه کیه‌وو



 




تاریخ: یک شنبه 3 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab
 
 

بچه‌ها شخصیت جالب و عجیبی دارند، به نوعی که گاهی اوقات حرکات عجیب و غریب از خود نشان میدهند که باورش برای خیلیها مشکل است، گاهی اوقات آنان با وجود سن کم، دست به کارهای خارقالعادهای میزنند که باعث تعجب می‌شود و انسان را تا مرحله حیرت پیش میبرد درست مثل ۱۰ بچه ای که ما از آنان به عنوان اعجوبه یاد می‌کنیم، لطفا مطلب زیر را بخوانید.

۱- کیم اونگ یونگ ، باهوشترین فرد دنیا

این فوق نابغه کره ای در سال ۱۹۶۲ به دنیا آمد و در حال حاضر باهوشترین فرد دنیا محسوب می‌شود. او در چهار سالگی میتوانست زبانهای ژاپنی، کرهای، آلمانی و انگلیسی را بخواند. در پنج سالگی سختترین مسئله‌های دیفرانسیل و انتگرال را حل میکرد و بهره هوشی بسیار بالا یعنی بالای ۲۱۰ داشت. کیم از ۳ تا ۶ سالگی دانشجوی افتخاری دانشگاه هانگ یانگ بود و در ۷ سالگی به «ناسا» دعوت شد. او در پانزده سالگی دکترای خود را گرفت.

۲ – گریگوری اسمیت , کاندیدای صلح نوبل

گریگوری اسمیت در سال ۱۹۹۰ به دنیا آمد در دو سالگی میتوانست بخواند و در ده سالگی وارد دانشگاه شد. ولی نبوغ تحصیلی، تنها نیمی از داستان گریگوری اسمیت است. او عاشق صلح می‌باشد و از سنین کم به عنوان حامی و یکی از فعالان حقوق کودک و صلح جهانی به کشورهای مختلف دنیا سفر کرده است. او موسس سازمان بین المللی دفاع جوانان است که اصول صلح را به کودکان و جوانان سراسر دنیا آموزش میدهد. او با بیل کلینتون و میخائیل گورباچوف مذاکره داشته و در مقابل سازمان ملل سخنرانی کرده است. گریگوری در ۱۲ سالگی کاندیدای اخذ جایزه صلح نوبل شد.

۳ – اکریت جاسوال , جراح هفت ساله

اکریت جاسوال یک نوجوان هندی است که باهوشترین فرد هندی به شمار میرود. او در سال ۲۰۰۰ و در هفت سالگی اولین موفقیت پزشکی خود را به دست آورد. بیمار او دختری هشت ساله بود که پول کافی برای رفتن به بیمارستان نداشت. دست این دختر به حدی سوخته بود که جمع شده و به شکل مشت درآمده بود. اکریت هیچ تجربه ای در جراحی نداشت، ولی این دختر را عمل کرد و او دیگر میتوانست انگشتان خود را باز و بسته کند. اکریت به مطالعات پزشکی خود ادامه داد و در دوازده سالگی دارویی برای درمان سرطان ساخت. او هم اکنون کوچکترین دانشجوی دانشکده پزشکی هند است.

۴ – کلئوپاترا استراتان , خواننده سه ساله

کلئوپاترا در اکتبر ۲۰۰۲ در مولداوی به دنیا آمد. پدر او نیز یک خواننده است. کلئوپاترا کوچکترین خواننده پردرآمد دنیا به حساب میآید. او در سال ۲۰۰۶ آلبوم «در ۳ سالگی» را روانه بازار کرد و رکورد فروش آلبومهای موسیقی دنیا را شکست. او برای هر آهنگ خود هزار یورو میگیرد.

۵ – آلیتا آندره , نقاش دو ساله

آلیتا دو ساله است ولی نقاشی را پیش از این آغاز نموده است. وقتی «مارک جمیسون» رئیس گالری نقاشی ملبورن استرالیا نقاشیهای این هنرمند را دید آنقدر از آن خوشش آمد که تصمیم گرفت آنها را در یک نمایشگاه به نمایش بگذارد. این نمایشگاه با استقبال گرم تماشاچیان مواجه شد و همه میخواستند خالق آن آثار را ببینند در آن زمان بود که جمیسون تازه متوجه شد نقاش اصلی آن تابلوها دختر ۲۲ ماهه هنرمند یعنی «آلیتا آندره» است.

۶ – آرون کریپکه , در دوران دبیرستان استاد هاروارد شد

سائول در سال ۱۹۴۰ در نیویورک به دنیا آمد. او یک نابغه به تمام معنی بود. در چهار سالگی جبر را کشف کرد و در پایان دوره ابتدایی هندسه، حساب و فلسفه را به پایان رساند. در نوجوانی یک سری مقاله نوشت که معلوم شد همه اصول منطق کیفی هستند. در همان زمان از سوی دانشگاه هاروارد نامهای به او رسید که از وی دعوت میکرد برای تدریس به آن دانشگاه برود. او میگوید: «مادرم گفت باید اول دبیرستان را تمام کنم و بعد به دانشگاه بروم» بعد از دبیرستان، سائول استاد هاروارد شد و اکنون بزرگترین فیلسوف زنده دنیا می‌باشد.

۷ – مایکل کرنی , لیسانسیه ده ساله و میلیونر تلویزیونی

مایکل کرنی ۲۴ سال دارد. او در ده سالگی مدرک لیسانس خود را گرفت و در سال ۲۰۰۸ در مسابقه «کی میخواهد میلیونر شود» شرکت کرده و برنده یک میلیون دلار جایزه شد. او رکوردهای جهانی بسیاری دارد که یکی از آنها تدریس در دانشگاه در ۱۷ سالگی است.

۸ – الینا اسمیت , مشاور رادیویی ۷ ساله

ایستگاه رادیویی شهر الینا زمانی به او به عنوان مشاور یا سنگ صبور یک شغل داد که او به رادیو زنگ زد و در پاسخ به زن شنونده ای که از کار بیکار و افسرده شده بود، گفت: «عزیزم فقط باید با دوستانت به ورزش بولینگ بروی و روزی یک لیوان شیر بنوشی.» توصیه الینا آنقدر برای شنوندگان جالب بود که این ایستگاه رادیویی هفته ای یک ساعت او را به عنوان سنگ صبور به استودیو دعوت میکرد. الینا مشاوره‌های مختلفی به شنوندگان میدهد و مشکلات بسیاری از به هم خوردن نامزدی تا از بین بردن بوی بد عرق را پاسخ میدهد. وقتی یک شنونده برای او نوشت که چطور شوهر پیدا کند؟ الینا پاسخ داد: «به خودت برس ولی زیاد آرایش نکن.» و وقتی شنونده دیگری پرسید چه کار کند تا نامزدش به سوی او بازگردد، گفت: «این مرد ارزش دلشکسته شدن ندارد. زندگی آنقدر کوتاه است که نباید به خاطر یک مرد آن را خراب کرد.»

۹ – فابیانو لوییجی کاروانا , اعجوبه شطرنج

فابیانو یک نوجوان ۱۶ ساله ایتالیایی است که در ۱۴ سالگی استاد بزرگ شطرنج شد. او بهترین شطرنج باز زیر هجده سال در سراسر دنیاست.

۱۰ – ویلی موسکونی , آقای بیلیارد در ۶ سالگی

موسکونی معروف به آقای بیلیارد در آمریکا از شش سالگی به طور حرفه ای بیلیارد بازی میکرد. او در حقیقت بازی بیلیارد را از تمرین کردن با سیب زمینی های کوچک آغاز کرده بود. مدتی بعد پدرش به نبوغ او پی برد و او را در مسابقات بزرگ شرکت داد.






تاریخ: یک شنبه 3 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab
 

دنیای ریاضی شیرینی های خاص خودش را دارد. ریاضی از جمله درسهایی است که واقعا خواندن و یا حل مسئله در آن به آدم لذت خاصی می بخشد. لذتی که بعد از حل یک مسئله سخت بسیار شیرین است. ماشین حساب همیشه همراه ریاضی بوده است. ترفندها و کارهای زیادی میشه با ماشین حساب کرد و شاید شما هم با تعدادی از‌ آنها آشنا باشید. در این پست قصد دارم روشی را خدمتتان عرض کنم که به راحتی می توانید شماره تلفن خود را با چند عمل ریاضی از ماشین حساب تان بگیرید!
ابتدا یک ماشین حساب آماده کنید تا همراه هم پیش رویم . ماشین حساب موبایل هم میشه . اول شماره ۷ رقمی تلفن خود را در نظر بگیرید (تهرانی ها اون رقم تکراری اول را حساب نکنند). حالا ۳ رقم اول تلفن خود را وارد ماشین حساب کنید. یعنی اگر تلفن شما ۱۲۳۴۵۶۷ هست ۱۲۳ را وارد ماشین حساب کنید. حالا این ۳ رقم را در ۸۰ ضرب کرده و حاصل را با ۱ جمع کنید. عدد بدست آمده را در ۲۵۰ ضرب کنید. حالا ۴ رقم پایانی تلفن خود را با عدد حاصل جمع کنید.یک بار دیگر ۴ رقم پایانی تلفن همراه خود را با آن جمع کنید.عدد ۲۵۰ را از حاصل بدست آمده کم کنید. حالا این عدد را تقسیم بر ۲ کنید. حاصل آشناست نه ؟ این تلفن شما است بدون اینکه به ماشین حساب در ظاهر آن را داده باشید ! اما در طول همین اعمال شما خودتان تلفن را به ماشین حساب داده بودید




 




تاریخ: یک شنبه 3 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab

صادقانه جواب بدهید!

پایین سوالات را نخوانید، تستتان خراب می شود!


1. به سمت خانه ی دوست پسر/دوست دخترتان در حرکت هستید. دو راه برای رسیدن به آنجا پیش روی شماست. یکی راهی مستقیم است که شما را خیلی زود به مقصد خواهد رساند اما خیلی خسته کننده است. راه دیگر خیلی طولانی تر از راه اول است اما جالب و سرگرم کننده است، و حوصله تان هم سر نخواهد رفت. شما کدام راه را برای رسیدن به دوست پسر/دوست دخترتان انتخاب می کنید؟
2. در راه به دو بوته ی گل رز برخورد می کنید، یکی پر از گل های رز قرمز و دیگری پر از گل رزهای سفید است. تصمیم می گیرید که 20 شاخه از این گل ها برای دوستتان بچینید. این گل ها را می توانید از هر ترکیبی انتخاب کنید. حال بگویید چه تعدادی قرمز، چه تعدادی سفید، یا اینکه همه را سفید و همه را قرمز انتخاب می کنید؟
3. سرانجام به مقصد می رسید. یکی از اعضای خانواده ی دوستتان در را برای شما باز میکند. می توانید از او بخواهید که دوستتان را صدا کنند، یا اینکه خودتان برای صدا کردن او می روید؟
4. به سمت اتاق دوست پسر/دوست دخترتان می روید، ولی کسی آنجا نیست. تصمیم می گیرید که گل ها را همانجا بگذارید. آنها را روی تختخواب می گذارید یا روی طاقچه ی پنجره؟
5. بعد زمان خواب فرا می رسد. شما و دوست پسر/دوست دخترتان در اتاقهایی مجزا می خوابید. صبح وقتی که زمان بیدار شدن می رسد، به اتاقش می روید تا ببینید چه می کند. وقتی به اتاقش می رسید، او خواب است یا بیدار؟
6. حالا وقت برگشتن به خانه رسیده است. باز بگویید که برای برگشت کدام راه را انتخاب میکنید، راه کوتاه اما ساده، یا راه طولانی ولی سرگرم کننده را؟

و اما جواب ها.....

1. راه نمایانگر حالت عاشق شدن شماست. اگر راه کوتاه را انتخاب کنید، یعنی اینکه خیلی زود و به آسانی عاشق می شوید. اگر راه طولانی را انتخاب کنید، شما برای خودتان زندگی می کنید و زود در دام عشق گرفتار نمی شوید.
2. شمارش تعداد گل های قرمز نمایانگر میزان دَهِش شما در رابطه تان است، و تعداد گل های سفید نمایانگر توقعات شما از طرف مقابل است. اگر 18 شاخه گل قرمز و 2 شاخه گل سفید انتخاب کنید، یعنی در رابطه %90 دهش دارید و درعوض فقط %10 توقع دارید.
3. این سوال نمایانگر رفتار شما در برخورد با مشکلاتی است که در رابطه تان پیش می آید. اگر از اعضای خانواده می خواستید که دوستتان را صدا کند، یعنی فردی هستید که از ایجاد مشکلات در رابطه احتراز می کنید و درصورت وقوع مشکل، امیدوارید که به خودی خود حل شود. اما اگر خودتان برای صدا کردن دوستتان می روید، یعنی فردی رک و راست تر هستید و برای حل مشکلات فوراً اقدام می کنید.
4. محلی که برای گذاشتن گل ها انتخاب میکنید، نمایانگر میزان علاقه ی شما برای ملاقات کردن دوست پسر/دوست دخترتان است. اگر گل ها را روی تختخوابش بگذارید یعنی دوست دارید او را زود به زود ببینید. اما اگر آنها را روی طاقچه ی پنجره بگذارید یعنی دوست ندارید او را مداوماً یا زیاد ملاقات کنید.
5. این سوال نمایانگر نگرش شما به شخصیت طرف مقابلتان است. اگر ببینید که خواب است، شخصیت دوست پسر/دوست دخترتان را می پسندید و او را همانطور که هست دوست دارید. اما اگر ببینید که بیدار است، شما می خواهید که دوستتان برای شما تغییر کند.
6. راه برگشت به خانه نمایانگر این است که چه مدت در رابطه ی عشقیتان می مانید. اگر راه کوتاه را انتخاب کنید، یعنی خیلی ساده و زود از کسی دل می کنید و رابطه تان را بر هم می زنید. اما اگر راه طولانی تر را انتخاب کنید، طولانی تر در رابطه هایتان میمانید.







تاریخ: شنبه 2 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab



ادامه مطلب...
تاریخ: شنبه 2 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab



ادامه مطلب...
تاریخ: شنبه 2 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab

اگه فهمیدین كه چه چیزی در این تصویر باعث شگفتی شما خواهد شد. به نظر شما این نظامی زشت آمریكایی چه چیزی برای تعجب داره ؟ خب بیشتر دقت كنین تا بهتون بگم...

عکس : رازاین تصویرعجیب چیست؟


 

هنوز نتونستین بفهمین ؟
خب نمیدونین راز این تصویر در كجاست ؟

 

 

برای فهمیدن راز تصویر باید تصویر رو سلكت (select) بكنین یعنی نشانه‌گر موس خود را ابتدای متن این پست قرار داده و به پایین بكشید تا تصویر هم انتخاب شود آنوقت است كه متوجه تصویر دوم و مخفی می‌شوید.
* البته این كار فقط در مرورگر IE جواب میده و با firefox كار نمیكنه ولی امتحان كنین خیلی جالبه



 




تاریخ: شنبه 2 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab

چهار تا دانشجو شب امتحان بجای درس خواندن به پارتی و خوش

گذرونی رفته بودند و هیچ آمادگی برای امتحانشون نداشتند٬ روز

امتحان به فکر چاره افتادند و حقه ای سوار کردند به این صورت که

سر و روشون رو کثیف و کردند و مقداری هم با پاره کردن لباس

هاشون در ظاهرشون تغییراتی بوجود آوردند٬ سپس عزم رفتن به

دانشگاه نمودند و یکراست به پیش استاد رفتند٬ مسئله رو با

استاد اینطور مطرح کردند که دیشب به یک مراسم عروسی خارج

از شهر رفته بودند و در راه برگشت از شانس بد یکی از لاستیک

های ماشین پنچر میشه و اونا با هزار زحمت و هل دادن ماشین

به یه جایی رسوندنش و این بوده که به آمادگی لازم برای امتحان

نرسیدند کلی از اینها اصرار و از استاد انکار آخر سر قرار میشه

سه روز دیگه یک امتحان اختصاصی برای این چهار نفر از طرف

استاد برگزار بشه. آنها هم بشکن زنان از این موفقیت بزرگ و

خطیر سه روز تمام به امر شریف خر زنی مشغول میشن و روز

امتحان با اعتماد به نفس بالا به اتاق استاد میرن تا اعلام آمادگی

خودشون رو ابراز کنند! استاد عنوان میکنه بدلیل خاص بودن و

خارج از نوبت بودن این امتحان باید هر کدوم از دانشجوها توی یک

کلاس بنشینند و امتحان بدن که آنها بدلیل داشتن وقت کافی و

آمادگی لازم با کمال میل قبول میکنند. امتحان حاوی دو سوال و

بارم بندی از نمره بیست بود:

۱-نام و نام خانوادگی(۲نمره)

۲-کدام لاستیک پنچر شده بود:(۱۸ نمره)

الف) لاستیک سمت راست جلو

ب) لاستیک سمت چپ جلو

ج) لاستیک سمت راست عقب

د) لاستیک سمت چپ عقب

 

 

 

   



 




تاریخ: شنبه 2 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab


 

عکس های نیوشا ضیغمی؛ قبل و بعد از جراحی زیبایی بینی!!


 

عکس های نیوشا ضیغمی؛ قبل و بعد از جراحی زیبایی بینی!!


 

عکس های نیوشا ضیغمی؛ قبل و بعد از جراحی زیبایی بینی!!



تاریخ: جمعه 1 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab

 

زنانی با ریش و سبیل بلند (عکس های جالب)

زنانی با ریش و سبیل بلند (عکس های جالب)

زنانی با ریش و سبیل بلند (عکس های جالب)

زنانی با ریش و سبیل بلند (عکس های جالب)

زنانی با ریش و سبیل بلند (عکس های جالب)



تاریخ: جمعه 1 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab

علی نیکبخت زمانی که بازیکن استقلال بود برای موهایش از تل استفاده می‌کرد که همین موضوع، سوژه جالبی برای رسانه‌ها شده بود. نیکبخت در پاسخ به منتقدان خود می‌گفت: «تل می‌زنم، گل هم می‌زنم!»

 

وقتی علیرضا نیکبخت واحدی تل می‌زد / عکس



تاریخ: جمعه 1 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab
روانشناسان دانشگاه کالیفرنیا اعلام کردند بدن انسان...

محققان دانشگاه کالیفرنیا با کشف ژنی که میان دردهای فیزیکی و ذهنی انسان ارتباط برقرار می‌کند اعلام کردند شکستهای احساسی و یا عدم پذیرش اجتماعی یا به بیان عامیانه دل شکستگی به معنی واقعی در بدن انسان درد فیزیکی به وجود می‌آورند.

محققان موفق به کشف ارتباط ژنتیکی میان درد فیزیکی و شکستهای اجتماعی شدند این به آن معنی است که قطع ارتباط عاطفی میان افراد یا دل شکستگی به معنی واقعی دردناک است.
روانشناسان دانشگاه کالیفرنیا اعلام کردند بدن انسان دارای ژنی است که می‌تواند حساسیت دردهای فیزیکی را به حساسیت دردهای اجتماعی ارتباط دهد. این یافته در راستای نظریه مشهوری است که معتقد است پس خوردگی یا عدم پذیرفته شدن در اجتماع دردناک است و در بدن انسان درد فیزیکی ایجاد می‌کند.
این ژن تنظیم اصلی ترین بخش تسکین درد در بدن انسان به نام Mu-Opioid را که با دردهای تجربیات دردناک اجتماعی نیز درگیر است به عهده دارد. مطالعات جدید نشان می‌دهد تنوع میان ژن گیرنده های Mu-Opioid با نام OPRM1 که اغلب با دردهای فیزیکی در ارتباطند به میزان درد اجتماعی و ذهنی که فرد در هنگام عدم پذیرش یا شکست عاطفی تحمل می‌کند نیز ارتباط دارد.
این ژن در افراد مختلف متفاوت بوده و نوعی نادر از آن باعث افزیش حساسیت فرد در برابر پس زده شدن در اجتماع و بروز تجربه افسردگی در وی خواهد شد. محققان به منظور بررسی نوع ژن موجود در بدن نمونه های بزاق 122 داوطلب را جمع آوری کرده و میزان حساسیت این افراد را در برابر دردهای اجتماعی و فیزیکی به دو شیوه مورد آزمایش قرار دادند.

نتیجه آزمایشها نشان داد افرادی که نسبت به دردهای فیزیکی بسیار حساس بوده از نوعی خاص از ژن OPRM1 برخوردار بودند در هنگام آزمایشهایی که برای آنها به صورت آزمایشگاهی حس شکست یا عدم پذیرش را به وجود می‌آورد، در برابر عدم پذیرش از خود حساسیت بسیار بالاتری نشان داده و در عین حال فعالیت بخشی از مغز این افراد که با دردهای اجتماعی در ارتباط است افزایش پیدا کرده است.
بر اساس گزارش تلگراف، این اولین باری است که ارتباط ژنتیکی میان دردهای فیزیکی و ذهنی به این شکل به اثبات می‌رسد. به گفته محققان به دلیل اینکه ارتباطات اجتماعی در زندگی انسان از اهمیت بسیار بالایی برخوردارند، درک احساس درد از نداشتن چنین ارتباطی می‌تواند انگیزه ای محکم برای حفظ ارتباطات اجتماعی فرد به شمار رود



تاریخ: جمعه 1 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab

 

عکسی جالب از دوران کودکی جواد خیابانی



تاریخ: جمعه 1 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab




تاریخ: جمعه 1 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab

 




تاریخ: جمعه 1 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab



ادامه مطلب...
تاریخ: جمعه 1 بهمن 1389برچسب:,
ارسال توسط shahab

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 4
بازدید ماه : 44
بازدید کل : 52777
تعداد مطالب : 73
تعداد نظرات : 9
تعداد آنلاین : 1





free glitter text and family website at FamilyLobby.com